سید محمد حسینسید محمد حسین، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

پسر متولد آبان

زیارت امام رضا تو چهار و نیم ماهگی

پسر گلم برای اولین بار رفتیم زیارت امام رضا،البته ناگفته نمونه که وقتی 4 ماهت بود و تو دل مامانی هم بودی رفته بودی پابوسی اما رضای مهربون .ایشالا در پناه امام رضا سالم و صالح باشی و باعث افتخار خودت و مامانی وبابایی اولین دیدار من و بابایی به همراه تو با امام رضا با اشک همراه بود به خاطر بودن تو و عهدی که وفا شده بود آخرین دیدارمون هم با آرزوهای دیگه ای به امید برآورده شدنشون تا دفعه بعد، با امام رضای مهربون خداحافظی کردیم و باز هم سپردیمشون به دلمون . توی سفر ماه بودی ماه ، مثل همیشه مامان رو اذیت نکردی .بمیرم واست که ساعت خوابت هم عوض شده بود و با تحمل فراوون بی خوابی هاتو نم نم جبران می کردی اتفاقا از پا قدم پسر نازم و لطف خدا هوای ...
3 فروردين 1393

عکس های جدید محمد حسین

عزیز دلم، نفس مامان ، گل قشنگم نازنینم توی سفر شهد اولین غلت رو زدی و حالا عشق اینی که خودتو بندازی رو شکمت تا دنیا رو از اون نما ببینی  محمد حسین تو عید دیدنی از خاله بزرگ مامان سارا-محیا-محمدحسین-زهراسادات ...
3 فروردين 1393

واکسن 4 ماهگیت مامان جون

سلاااااااااااااام پسرم امروز آقا شده آخه واکسن 4 ماهگی شو زده و با وجود خوردن 14 قطره استامینوفن جلوم دراز کشیده و چشاش تا ته بازه و نگام می کنه و هیچ اثری از خواب تو چشاش نیست تا مامان جونش بره به کاراش برسه مثلا یک کمکی خونه تکونی کنه یا آشپزخونشو که به دلیل مهمونی دیشب به هم ریخته ست مرتب کنه منم براش فرنی درست کردم تا بخوره امیدوارم سیر تر شه و بخوابه دوسش داره مامانش عاشقشه مامانش فداش می شه مامانش ...
14 اسفند 1392

برای پسر عزیزم که تمام دنیای من است ( والبته باباش )

برای تو می نویسم: یادم می آید پارسال همین روزها بود که فهمیدم تو را باردارم حس وصف ناشدنی داشتم میان بهت و ناباوری سجده شکر به جا آوردم و نه ماه ، با آرزوی سلامتی تو شب را به روز رسانیدم . نفس من ، عمر من ، عزیزم. تویی که 4 ماه پیش در چنین ساعاتی عزم سفر به این دنیا را کردی و با آمدنت تمام حس های خوب دنیا را نصیبم کردی حس شیرین مادر شدن که واقعا و انصافا با هیچ حس زیبایی در دنیا برابری نمی کند. اکنون که 4 ماه از آن روز شیرین می گذرد هرروز به تو و بودنت بیشتر عادت می کنم و هر روز بیشتر و بیشتر عاشقت می شوم تویی که آمدی تا دنیای مادرت باشی تا با وجودت من معنای واقعی عشق و فداکاری را بفهمم حالا می توانم بهتر بفهمم که یک مادر چطور حاضر ا...
12 اسفند 1392

چهار ماهگی سید محمد حسین

  تو چهارماهگی پسرم بدون کمک روی مبل میشینه      تو چهار ماهگی محمد حسین میتونه شیشه شو بگیره البته فعلا زود خسته میشه و اونو میذاره  واین داستان ادامه دارد و صحنه های دلپذیر رشد پسر و ثمره زندگیمون ما رو به روزهای آینده امیدوار میکنه   ...
12 اسفند 1392

آّبشار چهار ده-محمد حسین 110 روزه

امروز جمعه با بابابزرگ و مامان بزرگ و خانواده خاله رفتیم آّبشار چهار ده  پسرم برای اولین ابشار رو هم دید و حسابی هم آفتاب خورد تاب بازی با دختر خاله مهربون یه جوجه کباب خوشمزه که دستپخت شوهر خاله بود(10 درصد) البته با کمک بابایی(90 درصد) و خواب بعد از یک گردش روز جمعه ...
2 اسفند 1392